معنی lauern
lauern
کمین کردن، کمین کن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با lauern
lagern
lagern
ذَخیرِه کَردَن، فُروشگاه
دیکشنری آلمانی به فارسی
dauern
dauern
آخِرین بودَن، آخَرین
دیکشنری آلمانی به فارسی
altern
altern
پیر شُدَن، پیری
دیکشنری آلمانی به فارسی
albern
albern
بِه طُورِ اَحمَقانِه، اَحمَقانِه، خَفَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
feuern
feuern
کیسِه زَدَن، آتَش
دیکشنری آلمانی به فارسی
laufen
laufen
دَویدَن، اِجرا کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
lautan
lautan
اُقیانوسی، اُقیانوس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
trauern
trauern
اَفسُردِه بودَن، عَزاداری، اَندوهگین شُدَن، گِریِه کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
laurea
laurea
فِراغَت، دَرَجِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی