معنی Konnotation
Konnotation
معنی ضمنی، مفهوم
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Konnotation
connotation
connotation
مَعنی ضِمنی، مَفهوم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Connotation
Connotation
مَعنی ضِمنی، مَفهوم
دیکشنری انگلیسی به فارسی