معنی kongruent
kongruent
با سازگاری، متجانس، به طور هماهنگ، هم خوٰان
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با kongruent
congruent
congruent
هَم خوٰان، مُتِجانِس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Congruent
Congruent
هَم خوٰان، مُتَجَانِس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
congruent
congruent
هَم خوٰان، مُتِجانِس، با سازِگاری، بِه طُورِ هَماهَنگ
دیکشنری هلندی به فارسی
inkongruent
inkongruent
بِه طُورِ ناسازگار، ناسازگار
دیکشنری آلمانی به فارسی
Kongruenz
Kongruenz
هَماهَنگی، هَمخوٰانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
congruente
congruente
هَم خوٰان، مُتِجانِس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
congruente
congruente
هَم خوٰان، مُتِجانِس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
konkurent
konkurent
رَقیب، شِرکَت کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
congruente
congruente
هَم خوٰان، مُتِجانِس، سازِگار
دیکشنری پرتغالی به فارسی