ترجمه klopfen به فارسی - دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با klopfen
kloppen
- kloppen
- کوبیدَن، ضَرب و شَتم کَردَن، بِه آرامی ضَربِه زَدَن، زَدَن، تَپِش داشتَن، هَم زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
kämpfen
- kämpfen
- جَنگیدَن، نَبَرد، دَست و پَنجِه نَرم کَردَن، مُبارِزِه کَردَن، نَبَرد کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی