معنی klobig
klobig
حجیم، درشت
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با klobig
klebrig
klebrig
بِه طُورِ چَسبناک، چَسبَندِه، بی کِیفِیَّت، چَسبناک
دیکشنری آلمانی به فارسی
lobia
lobia
لابی گَر، لابی
دیکشنری سواحیلی به فارسی