معنی klar
klar
روشنی بخش، روشن، شفّاف، واضح
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با klar
klaar
klaar
آمادِه، بِه پایان رِسید
دیکشنری هلندی به فارسی