معنی Kläger
Kläger
مدّعی، شاکی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Kläger
länger
länger
دِرازتَر، طولانی تَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
klüger
klüger
هوشمَندتَر، باهوش تَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
eleger
eleger
اِنتِخاب کَردَن، اِنتِخاب کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bloger
bloger
وِبلاگ نِویس، وِرَاثَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
slager
slager
قَصّابی کَردَن، قَصَّاب
دیکشنری هلندی به فارسی
loger
loger
اِقامَت دادَن، خانِه، خانِه داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
léger
léger
جُزئی، نور، سَبُک، نَازُک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Klage
Klage
نَوحِه، کُت و شَلوار
دیکشنری آلمانی به فارسی
lager
lager
پایین تَر
دیکشنری هلندی به فارسی