معنی kindisch
kindisch
با لوس بازی، کودکانه
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با kindisch
klinisch
klinisch
بِه طُورِ بالینی، بالینی، کِلینیکی
دیکشنری آلمانی به فارسی
kindlich
kindlich
پِسَرانِه، کودَکانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
klinisch
klinisch
کِلینیکی، بالینی، بِه طُورِ بالینی
دیکشنری هلندی به فارسی
irdisch
irdisch
دُنیَوِی، زَمینی
دیکشنری آلمانی به فارسی