معنی intim
intim
به طور صمیمانه، صمیمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با intim
intim
intim
صَمیمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intime
intime
صَمیمی، پاسُخ دَهَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intimo
intimo
صَمیمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
intiem
intiem
بِه طُورِ صَمیمانِه، صَمیمی
دیکشنری هلندی به فارسی
inti
inti
مَضمون، هَستِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی