معنی inoperabel
inoperabel
غیر عملی، غیر قابل اجرا
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با inoperabel
inoperable
inoperable
غِیرِفَعّال، غِیرِقابِلِ اِجرا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inopérable
inopérable
غِیرِفَعّال، غِیرِقابِلِ اِجرا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inoperável
inoperável
غِیرِفَعّال، غِیرِ قابِلِ اِجرا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inoperabile
inoperabile
غِیرِفَعّال، غِیرِ قابِلِ اِجرا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Inoperable
Inoperable
غِیرِفَعّال، غِیرِقابِلِ اِجرا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
inferabel
inferabel
قابِل اِستِنباط
دیکشنری هلندی به فارسی