معنی Inkubation
Inkubation
دوره نهفتگی، جوجه کشی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Inkubation
Incubation
Incubation
دَورِه نَهُفتِگی، جوجِه کِشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
incubation
incubation
دَورِه نَهُفتِگی، جوجِه کِشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Insulation
Insulation
عایِق بَندی، عایِق
دیکشنری انگلیسی به فارسی