ترجمه heimisch به فارسی - دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با heimisch
herrisch
- herrisch
- با رَفتار رَئیس مَآبانِه، رَئیس، بِه طُورِ سُلطِه گَرایانِه، بِه طُورِ مُتِکَبِّرانِه، رَئیس مَآب، سَرسَختانِه، سَلطَنَت طَلَب
دیکشنری آلمانی به فارسی
heimlich
- heimlich
- با دُزدی و حیلِه، مَخفیانِه، بِه طُورِ پِنهانی، بِه طُورِ مَخفیانِه، پِنهانی، مَخفی
دیکشنری آلمانی به فارسی