معنی handhaben
handhaben
دست گرفتن، دسته
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با handhaben
handhaven
handhaven
حِفظ کَردَن، بَرایِ اِجرا
دیکشنری هلندی به فارسی