معنی Grollen
Grollen
غرغر کردن، غرّش
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Grollen
rollen
rollen
غَلتیدَن، رول
دیکشنری آلمانی به فارسی
rollen
rollen
غَلتیدَن، رول
دیکشنری هلندی به فارسی
grillen
grillen
کَباب پَز کَردَن، کَباب، کَباب پَزیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
brüllen
brüllen
غُرِّش کَردَن، غُرِّش، فَریاد کِشیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Swollen
Swollen
وَرَم کَردِه، مُتِوَرِّم شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
grillen
grillen
کَباب پَزیدَن، کَباب کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
oprollen
oprollen
مارپیچ کَردَن، رول کَردَن، گولِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
afrollen
afrollen
باز کَردَن رول ها، باز کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
trillen
trillen
لَرزیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی