ترجمه grob به فارسی - دیکشنری آلمانی به فارسی
معنی grob
- grob
- اهانت آمیز، خشن، به طرز وحشتناک، به طور بی احترامی، به طور بی ادب، به طور خشن، بی احساس، خام، زبر، زشت
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با grob
grof
- grof
- بی اَدَبانِه، دَورِه، خَشِن، بی اِحساس، بِه طُورِ بی اَدَب، زِشت، بِه طَرزِ وَحشَتناک، بِه طُورِ بی اِحتِرامی، بِه طُورِ بی اَدَبانِه
دیکشنری هلندی به فارسی