معنی grapschend
grapschend
خوکی، دست زدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با grapschend
rauschend
rauschend
صِدایِ جیر جیر، عَجَلِه
دیکشنری آلمانی به فارسی