معنی gleichzeitig
gleichzeitig
به طور هم زمان، در همان زمان، هم زمان
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با gleichzeitig
gleichwertig
gleichwertig
بِه طُورِ مُعادِل، مُعادِل
دیکشنری آلمانی به فارسی