معنی gehorchen
gehorchen
اطاعت کردن، اطاعت کن، مطابقت داشتن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با gehorchen
gebrochen
gebrochen
گُسَستِه، شِکَستِه
دیکشنری آلمانی به فارسی