معنی gefiedert
gefiedert
پرّه دار، پردار
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با gefiedert
gefiltert
gefiltert
فیلتِر شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
gefeiert
gefeiert
تَحسین شُدِه، جَشن گِرِفت، مَشهور
دیکشنری آلمانی به فارسی