معنی fragend
fragend
به طور کنجکاوانه، پرسشگرانه، پرسشگر، متعجّب
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با fragend
vragend
vragend
پُرسِشگَر، سُؤال کَردَن، مُتِعَجِّب، بِه طُورِ کُنجکاوانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
fragen
fragen
پُرس و جو کَردَن، سُؤالات، پُرسِش کَردَن، پُرسیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
folgend
folgend
پِیرُو، دُنبال کَردَن، دُنبالِه دار
دیکشنری آلمانی به فارسی
klagend
klagend
بِه طُورِ اَندوهناک، شاکی، بِه طُورِ شِکایَت آمیز، زاری
دیکشنری آلمانی به فارسی
pratend
pratend
چَت کَردَن، صُحبَت کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
krakend
krakend
خَرَاب، جیرجیر زَدَن، خَش خَش کُنَندِه، خَش خَش دار
دیکشنری هلندی به فارسی
klagend
klagend
بِه طُورِ شِکایَت آمیز، شاکی، نالان
دیکشنری هلندی به فارسی
fegend
fegend
جاروکِشی، جارو کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
vragen
vragen
پُرس و جو کَردَن، پُرسیدَن، پُرسِش کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی