معنی flimmernd
flimmernd
به طور شعله ور، سوسو زدن، به طور لرزان
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با flimmernd
flammend
flammend
بِه طُورِ شُعلِه وَر، شُعلِه وَر، مُشتَعِل
دیکشنری آلمانی به فارسی