معنی Flieger
Flieger
خلبان، هوانورد
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Flieger
vlieger
vlieger
خَلَبان، آواتار
دیکشنری هلندی به فارسی
fliegen
fliegen
پَرواز کَردَن، پَرواز کُن، هِدایَت کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Krieger
Krieger
جَنگجو
دیکشنری آلمانی به فارسی
vliegen
vliegen
پَرواز کَردَن، بَرایِ پَرواز، هِدایَت کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Flicker
Flicker
سوسو زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fieber
Fieber
تَب و تاب، تَب
دیکشنری آلمانی به فارسی
eleger
eleger
اِنتِخاب کَردَن، اِنتِخاب کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Finger
Finger
اَنگُشتِ اِشارِه کَردَن، اَنگُشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sieger
Sieger
فاتِح، بَرَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی