معنی fasziniert
fasziniert
مجذوب، افسون شده
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با fasziniert
faszinieren
faszinieren
جَذب کَردَن، مَجذوب کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی