معنی Expedition
Expedition
سفر کاروانی، اعزام
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Expedition
Expedition
Expedition
سَفَر کاروانی، اِعزام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Exposition
Exposition
نَمایِشگاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Expeditious
Expeditious
سَریع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Expeditor
Expeditor
فِرِستَندِه، اِعزام کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی