معنی ethisch
ethisch
اخلاقی، از نظر اخلاقی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با ethisch
ethisch
ethisch
اَز نَظَرِ اَخلاقی، اَخلاقی
دیکشنری هلندی به فارسی
ethnisch
ethnisch
اَز نَظَرِ قُومی، قُومی
دیکشنری آلمانی به فارسی
etnisch
etnisch
اَز نَظَرِ قُومی، قُومی
دیکشنری هلندی به فارسی
stoisch
stoisch
اُستُوایی، رِواقی، بِه طُورِ آرام و مُقاوِم
دیکشنری آلمانی به فارسی
mythisch
mythisch
بِه طُورِ اُسطورِه ای، اُسطورِه ای
دیکشنری آلمانی به فارسی
etherisch
etherisch
فَراطَبیعی، اَثیری، بِه طُورِ روحانی
دیکشنری هلندی به فارسی
mythisch
mythisch
اُسطورِه ای
دیکشنری هلندی به فارسی
episch
episch
بِه طُورِ حَماسی، حَماسِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
episch
episch
بِه طُورِ حَماسی، حَماسِه
دیکشنری هلندی به فارسی