معنی epidemisch
epidemisch
به طور اپیدمی، اپیدمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با epidemisch
epidemisch
epidemisch
بِه طُورِ اِپیدِمی، اِپیدِمی
دیکشنری هلندی به فارسی
endemisch
endemisch
بِه طُورِ بومی، بومی
دیکشنری آلمانی به فارسی
endemisch
endemisch
بِه طُورِ بومی، بومی
دیکشنری هلندی به فارسی