معنی Entfernung
Entfernung
دوری، فاصله
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Entfernung
Enterbung
Enterbung
مَحرومِیَت اَز اِرث، سَلب اِرث
دیکشنری آلمانی به فارسی