معنی enteignen
enteignen
محروم کردن، مصادره کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با enteignen
entgegnen
entgegnen
جَواب تُند دادَن، پاسُخ دَهید
دیکشنری آلمانی به فارسی
enseigner
enseigner
آموزِش دادَن، آموزِش دَهید، تَدریس کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی