معنی eng
eng
به طور تنگ، از نزدیک، تنگ، محکم
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با eng
eng
eng
بِه طُورِ تَرسناک، تَرسناک، تَرسان
دیکشنری هلندی به فارسی
enig
enig
تَنها، هَر
دیکشنری هلندی به فارسی