معنی ebnen
ebnen
همسطح کردن، سنگفرش کردن، هموار کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با ebnen
ebben
ebben
کاهِش یافتَن، آبنوس
دیکشنری هلندی به فارسی