معنی dynastisch
dynastisch
به طور سلطنتی، سلسله ای
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با dynastisch
dynastisch
dynastisch
بِه طُورِ سَلطَنَتی، سِلسِلِه ای
دیکشنری هلندی به فارسی
gymnastisch
gymnastisch
بِه طُورِ ژیمناستیک، ژیمناستیک
دیکشنری آلمانی به فارسی
gymnastisch
gymnastisch
بِه طُورِ ژیمناستیک، ژیمناستیک
دیکشنری هلندی به فارسی
dynamisch
dynamisch
بِه طُورِ پویا، پویا
دیکشنری آلمانی به فارسی
drastisch
drastisch
بِه طُورِ شَدید، شَدید
دیکشنری آلمانی به فارسی
dynamisch
dynamisch
بِه طُورِ پویا، پویا
دیکشنری هلندی به فارسی
drastisch
drastisch
شَدید، بِه شِدَّت، بِه طُورِ شَدید
دیکشنری هلندی به فارسی