معنی donnernd
donnernd
به طور رعدآسا، رعد و برق، رعدآسا
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با donnernd
donnern
donnern
رَعد و بَرق زَدَن، رَعد و بَرق
دیکشنری آلمانی به فارسی
donderend
donderend
پُرصِدا، رَعد و بَرق، بِه طُورِ رَعدآسا
دیکشنری هلندی به فارسی
donner
donner
اِهدا کَردَن، دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی