معنی distanzieren
distanzieren
فاصله گرفتن، فاصله
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با distanzieren
distanziert
distanziert
دور
دیکشنری آلمانی به فارسی
distanziare
distanziare
فاصِلِه گِرِفتَن، فاصِلِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی