معنی Desertion
Desertion
انحراف، فرار از خدمت، فرّار
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Desertion
Desertion
Desertion
فَرّار، فَرار اَز خِدمَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
insertion
insertion
دَرج
دیکشنری فرانسوی به فارسی
désertion
désertion
اِنحِراف، فَرار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Defection
Defection
اِنحِراف، فَرار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deception
Deception
فَریب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Insertion
Insertion
دَرج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dejection
Dejection
اَفسُردِگی، دِلتَنگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Assertion
Assertion
اِدِّعا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Detention
Detention
حَبس، بازداشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی