معنی cremig
cremig
کرم مانند، خامه ای
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با cremig
premio
premio
جایِزِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
chemin
chemin
راه، مَسیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cremar
cremar
سوزاندَن جَسَد، سوزاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
premio
premio
جایِزِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vredig
vredig
آرام، صُلح آمیز، با آرامِش
دیکشنری هلندی به فارسی
cremar
cremar
سوزاندَن جَسَد، سوزاندَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gretig
gretig
حَریصانِه، مُشتاق
دیکشنری هلندی به فارسی
reuig
reuig
با پَشیمانی، پَشیمان
دیکشنری آلمانی به فارسی
romig
romig
کِرِم مانَند، خامِه ای
دیکشنری هلندی به فارسی