معنی bezaubern
- bezaubern
- جذبه کردن، مسحور کردن
واژههای مرتبط با bezaubern
bezaubert
- bezaubert
- فَریب خُوردِه، مَسحور شُدِه
bezaubernd
- bezaubernd
- اَفسونگَر، مَسحور کُنَندِه، اَفسونگَرانه، بِه طُورِ جَذّاب، جَذّاب
verzaubern
- verzaubern
- جَذب کَردَن، مَسحور کَردَن، سِحر کَردَن
bedauern
- bedauern
- اَندوهگین بودَن، پَشیمانی، پَشیمان بودَن، تَأسُف خُوردَن، گِریِه کَردَن