معنی bettelnd
bettelnd
گدایی، التماس کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با bettelnd
betiteln
betiteln
حَق دادَن، عُنوان، عُنوان دادَن، لَقَب دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ketteln
ketteln
زَنجیر کَردَن، زَنجیرِه ای
دیکشنری آلمانی به فارسی