معنی bestrafen
bestrafen
تنبیه کردن، مجازات کردن، مجازات دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با bestrafen
bestraten
bestraten
آسفالت کَردَن، سَنگفَرش
دیکشنری هلندی به فارسی
bestralen
bestralen
تاباندَن، تابِش کُنَد
دیکشنری هلندی به فارسی
beitragen
beitragen
مُشارِکَت کَردَن، کُمَک کُنَد
دیکشنری آلمانی به فارسی
bestreuen
bestreuen
پاشیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
bestrahlen
bestrahlen
تاباندَن، تابِش کُنَد
دیکشنری آلمانی به فارسی
bestraffer
bestraffer
تَنبِیه کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
bestraffend
bestraffend
بِه طُورِ تَنبِیهی، تَنبِیهی
دیکشنری هلندی به فارسی
betragen
betragen
مِقدار داشتَن، باشَد
دیکشنری آلمانی به فارسی