معنی beobachtend
beobachtend
مشاهداتی، مشاهده کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با beobachtend
beobachten
beobachten
مُشاهِدِه کَردَن، مُشاهِدِه کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی