معنی beleidigen
beleidigen
آزار رساندن، توهین، توهین کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با beleidigen
beleidigend
beleidigend
بِه طُورِ تُوهین آمیز، تَوهِین آمیز، موهِنانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
beledigen
beledigen
تَوهِین کَردَن، تُوهین، آزار رِساندَن
دیکشنری هلندی به فارسی
beveiligen
beveiligen
مَحفوظ کَردَن، اَمن
دیکشنری هلندی به فارسی
beledigend
beledigend
بِه طُورِ تُوهین آمیز، تُوهین آمیز
دیکشنری هلندی به فارسی
beleidigt
beleidigt
ناراحَت، تَوهِین شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی