معنی begrenzt
begrenzt
محدود، محدود است
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با begrenzt
begrenzen
begrenzen
مَحدود کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
unbegrenzt
unbegrenzt
بِه طُورِ بی حَدّ و مَرز، نامَحدود، بی پایان، بی حَد
دیکشنری آلمانی به فارسی
begrenzen
begrenzen
مَرز گُذاشتَن، مَحدود کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی