ترجمه autoritär به فارسی - دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با autoritär
autoritair
- autoritair
- اِستِبدادی، اِقتِدارگَرا، با اِقتِدار، با رَفتار رَئیس مَآبانِه، بِه طُورِ سُلطِه گَرایانِه، بِه طُورِ مُتِکَبِّرانِه، فِشارآوَر
دیکشنری هلندی به فارسی