معنی ausstoßen
ausstoßen
پراندن، اخراج کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با ausstoßen
anstoßen
anstoßen
هُل دادَن، آغاز کُنَد
دیکشنری آلمانی به فارسی