معنی ausnutzen
ausnutzen
استثمار کردن، بهره برداری کند
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با ausnutzen
aussetzen
aussetzen
تَعلِیق کَردَن، تَعلِیق کُنَد
دیکشنری آلمانی به فارسی