معنی ausgeben
ausgeben
صرف کردن، خرج کردن، مصرف کردن، منتشر کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با ausgeben
aufgeben
aufgeben
رَها کَردَن، تَسلِیم شُدَن، صَرفِ نَظَر کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
aufheben
aufheben
باطِل کَردَن، بالابَر، لَغو کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ausgraben
ausgraben
اَز خاک دَرآوَردَن، کَندَن، حَفّاری کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
angeben
angeben
خُود را مَغرور نِشان دادَن، نِشان می دَهَد
دیکشنری آلمانی به فارسی
ausüben
ausüben
اِعمال کَردَن، وَرزِش کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
zugeben
zugeben
پَذیرُفتَن، اِعتِراف
دیکشنری آلمانی به فارسی
umgeben
umgeben
اِحاطِه کَردَن، اِحاطِه شُدِه اَست
دیکشنری آلمانی به فارسی