معنی Anstand
Anstand
ظاهر، نجابت
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Anstand
Aufstand
Aufstand
شورِش، قیام
دیکشنری آلمانی به فارسی
Instant
Instant
آنی، فُوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
opstand
opstand
شورِش
دیکشنری هلندی به فارسی
Umstand
Umstand
شَرایط، واقِعیَّت
دیکشنری آلمانی به فارسی
afstand
afstand
واگُذاری، فاصِلِه
دیکشنری هلندی به فارسی
instan
instan
آنی، فُوری، لَحظِه ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی