معنی annehmen
annehmen
فرض کردن، فرض کنید، گمان کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با annehmen
annehmend
annehmend
پَذیرَندِه، پَذیرُفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
abnehmend
abnehmend
بِه طُورِ کاهِشی، دَر حالِ کاهِش اَست، کاهِش یابَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Benehmen
Benehmen
رَفتار
دیکشنری آلمانی به فارسی
einnehmen
einnehmen
بَلعیدَن، گِرِفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
zunehmen
zunehmen
چاق شُدَن، اَفزایِش وَزن
دیکشنری آلمانی به فارسی
aannemen
aannemen
فَرض کَردَن، قَرارداد، گُمان کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
afnemen
afnemen
کَم شُدَن، کاهِش یابَد، فُروکِش کَردَن، کاهِش یافتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
nehmen
nehmen
بَرداشتَن، گِرِفتَن، دَست گِرِفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی