معنی abrechenbar
abrechenbar
قابل صورتحساب، قابل پرداخت
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با abrechenbar
berechenbar
berechenbar
قابِلِ مُحاسِبِه، قابِلِ پیش بینی
دیکشنری آلمانی به فارسی