جدول جو
جدول جو

معنی Synchronize

Synchronize
سینک (Sync) مخفف `Synchronize` به معنای همگام سازی است. این اصطلاح به فرآیند تطبیق و همگام سازی صدا و تصویر اشاره دارد. در ادامه توضیح مختصری درباره مفاهیم مختلف سینک در تولیدات سینمایی و تلویزیونی آورده شده است:
1. سینک صدا و تصویر
این نوع سینک به همگام سازی صدا با تصویر اشاره دارد. در هنگام فیلمبرداری، صدا و تصویر به طور جداگانه ضبط می شوند. در مرحله پس تولید، باید این دو را به درستی همگام سازی کرد تا مطابقت دقیق داشته باشند. استفاده از کلاکت (Clapperboard) در شروع هر برداشت به این منظور کمک می کند، زیرا صدای ضربه و تصویر برخورد کلاکت به وضوح مشخص است و به عنوان نقطه مرجع برای همگام سازی استفاده می شود.
2. سینک لب ها (Lip Sync)
این نوع سینک به تطبیق حرکت لب های بازیگر با دیالوگ های ضبط شده اشاره دارد. در دوبلاژ یا اضافه کردن صدا به صحنه های از پیش ضبط شده، این نوع سینک بسیار مهم است تا دیالوگ ها به صورت طبیعی و همگام با حرکت لب ها به نظر برسند.
3. موسیقی متن (Score Sync)
در این حالت، موسیقی متن باید با صحنه های فیلم همگام سازی شود تا تأثیر احساسی مطلوب را بر بیننده بگذارد. این شامل تطبیق تغییرات موسیقی با تغییرات درامایی و وقایع صحنه ها می شود.
4. سینک جلوه های صوتی (Sound Effects Sync)
جلوه های صوتی باید با اتفاقات تصویری هماهنگ باشند. برای مثال، صدای شکستن یک شیشه باید دقیقاً در همان لحظه ای که شیشه در تصویر می شکند، شنیده شود.
5. سینک دیالوگ های دوبله
در فیلم ها یا سریال های دوبله شده، صدای بازیگران دوبلاژ باید به گونه ای با حرکت لب های بازیگران اصلی هماهنگ شود که طبیعی به نظر برسد و دیالوگ ها با تأخیر یا جلوتر از حرکت لب ها نباشد.
اهمیت سینک در تولیدات سینمایی و تلویزیونی
هماهنگی دقیق صدا و تصویر برای ایجاد تجربه ای فراگیر و باورپذیر برای بینندگان بسیار حیاتی است. عدم هماهنگی ممکن است باعث ایجاد تجربه ناخوشایند برای بیننده شود و از کیفیت کلی اثر بکاهد.
ابزارها و تکنیک ها
- کلاکت (Clapperboard) : یکی از ابزارهای اصلی برای همگام سازی صدا و تصویر در هنگام فیلمبرداری است.
- نرم افزارهای ویرایش : نرم افزارهای ویرایش حرفه ای مانند Adobe Premiere Pro، Final Cut Pro و Avid Media Composer ابزارهای قدرتمندی برای همگام سازی دقیق صدا و تصویر فراهم می کنند.
- تکنیک های دوبلاژ و ADR (Automated Dialogue Replacement) : این تکنیک ها به همگام سازی دیالوگ های ضبط شده در استودیو با صحنه های فیلم کمک می کنند.
جمع بندی
سینک در صنعت سینما و تلویزیون نقش بسیار مهمی در ایجاد تجربه ای یکپارچه و واقعی برای مخاطب دارد. با استفاده از ابزارها و تکنیک های مناسب، تولیدکنندگان می توانند اطمینان حاصل کنند که صدا و تصویر به درستی همگام شده اند و تأثیر مطلوبی بر بینندگان خواهند داشت.
تصویری از Synchronize
تصویر Synchronize
فرهنگ اصطلاحات سینمایی

واژه‌های مرتبط با Synchronize

Synchronize

Synchronize
مقدمه مفهومی درباره واژه
همگام سازی (Synchronize) به عمل ایجاد و حفظ سازگاری بین دو یا چند موجودیت در سیستم های کامپیوتری گفته می شود. این فرآیند می تواند در سطح داده ها، فرآیندها، نخ ها یا دستگاه های مختلف انجام شود و پایه بسیاری از سیستم های مدرن IT است.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در توسعه برنامه های موبایل، همگام سازی داده ها بین دستگاه و سرور ضروری است. در رایانش ابری، سرویس هایی مانند AWS Sync داده ها را بین محیط های مختلف همگام می کنند. در IoT، همگام سازی وضعیت دستگاه های مختلف چالش اصلی است.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
اپلیکیشن های یادداشت برداری مانند Evernote از همگام سازی برای نمایش یکسان یادداشت ها روی تمام دستگاه ها استفاده می کنند. در سیستم های کنترل نسخه مانند Git، فرمان git sync تغییرات را بین ریپازیتوری ها همگام می کند. در شبکه های اجتماعی، فید اخبار کاربران روی دستگاه های مختلف همگام می شود.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری میکروسرویس ها، همگام سازی وضعیت بین سرویس های مستقل حیاتی است. در سیستم های event-driven، همگام سازی از طریق پیام ها انجام می شود. در پایگاه داده های چندمنظوره، همگام سازی بین حافظه اصلی و دیسک مدیریت می شود.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
مفهوم همگام سازی از دهه 1970 با ظهور سیستم های چندکاربره مطرح شد. در دهه 1990، پروتکل هایی مانند rsync برای همگام سازی فایل ها ایجاد شدند. امروزه با رشد رایانش ابری، سرویس های پیشرفته تری مانند Azure Sync Fabric توسعه یافته اند.
تفکیک آن از واژگان مشابه
همگام سازی نباید با Backup یا Mirroring اشتباه گرفته شود. Backup ایجاد نسخه پشتیبان است، در حالی که همگام سازی حفظ سازگاری بین نسخه های فعال است. Mirroring نیز نوع خاصی از همگام سازی یکطرفه است.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در JavaScript، Promiseها و async/await برای همگام سازی عملیات ناهمگام استفاده می شوند. در Go، کانال ها و WaitGroupها مکانیسم های همگام سازی هستند. در سیستم های توزیع شده، ابزارهایی مانند Apache ZooKeeper برای همگام سازی استفاده می شوند.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
یک باور غلط این است که همگام سازی همیشه باید بلادرنگ باشد، در حالی که در بسیاری از سیستم ها همگام سازی دوره ای کافی است. چالش اصلی مدیریت تعارض ها هنگام همگام سازی نسخه های مختلف داده است.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
همگام سازی مهارت اساسی در توسعه سیستم های توزیع شده و برنامه های چندسکویی است. انتخاب استراتژی مناسب همگام سازی به عوامل مختلفی از جمله فرکانس تغییرات، حجم داده و نیازهای سازگاری بستگی دارد.
Synchronize
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT

Synchronized

Synchronized
مقدمه مفهومی درباره واژه
کلمه کلیدی synchronized در برنامه نویسی به مکانیسمی اشاره دارد که دسترسی همزمان چند نخ (Thread) به یک منبع مشترک را کنترل می کند. این مفهوم برای جلوگیری از شرایط رقابتی (Race Condition) و حفظ یکپارچگی داده ها در محیط های چندنخی ضروری است. در زبان Java، این کلمه کلیدی به صورت گسترده استفاده می شود.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در برنامه نویسی همزمان، synchronized برای محافظت از داده های مشترک بین نخ ها استفاده می شود. در سیستم های بانک اطلاعاتی، برای کنترل دسترسی همزمان به رکوردها کاربرد دارد. در توسعه برنامه های سرور، از این مکانیسم برای مدیریت اتصالات همزمان استفاده می کنند.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
در سیستم های بانکی آنلاین، هنگام بروزرسانی موجودی حساب از synchronized استفاده می شود. در برنامه های چت، برای مدیریت لیست مخاطبین مشترک بین نخ ها کاربرد دارد. در بازی های چندنفره، برای به روزرسانی وضعیت بازی از این مکانیسم استفاده می شود.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری سیستم های چندنخی، synchronized نقش حیاتی در حفظ یکپارچگی داده ها دارد. در الگوهای طراحی نرم افزار مانند Singleton، برای ایجاد نمونه یکتا استفاده می شود. در سیستم های Real-Time، برای تضمین زمان بندی صحیح عملیات ضروری است.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
مفهوم همگام سازی نخ ها از دهه 1960 در سیستم های عامل مطرح شد. در سال 1995 با معرفی Java، کلمه کلیدی synchronized به عنوان بخشی از زبان استاندارد شد. امروزه در اکثر زبان های مدرن مکانیسم های مشابهی با نام های مختلف وجود دارد.
تفکیک آن از واژگان مشابه
synchronized نباید با مفاهیم مشابه مانند volatile یا atomic اشتباه گرفته شود. volatile فقط برای تضمین مشاهده پذیری تغییرات بین نخ هاست، در حالی که synchronized هم مشاهده پذیری و هم دسترسی انحصاری را تضمین می کند. عملیات atomic نیز محدود به عملیات ساده هستند.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در Java با کلمه کلیدی synchronized روی متدها یا بلوک ها استفاده می شود. در C# با lock و Monitor پیاده سازی می شود. در Python با threading.Lock قابل پیاده سازی است. در C++ از طریق mutex در استاندارد <mutex> پیاده سازی می شود.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
یک باور غلط این است که synchronized همیشه بهترین راه حل است، در حالی که می تواند باعث بن بست (Deadlock) شود. چالش اصلی یافتن سطح مناسب همگام سازی بین کارایی و ایمنی است. استفاده بیش از حد می تواند کارایی برنامه را کاهش دهد.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
مکانیسم synchronized ابزار قدرتمندی برای برنامه نویسی همزمان است، اما باید با دقت استفاده شود. درک عمیق این مفهوم برای توسعه سیستم های چندنخی ایمن ضروری است. ترکیب آن با دیگر مکانیسم های همزمانی معمولاً بهترین نتیجه را می دهد.
Synchronized
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT