جدول جو
جدول جو

معنی برش سخت

برش سخت
برش سخت (Hard Cut) در زبان فیلم سازی به معنای انتقال ناگهانی و بدون فید از یک صحنه به صحنه دیگر استفاده می شود. این تکنیک بر خلاف فید (Fade) که تدریجی است، صحنه فعلی را به طور ناگهانی قطع کرده و به صحنه بعدی می پردازد بدون اینکه تصویر کاملاً از بین برود.
کاربردهای اصلی برش سخت:
تأکید بر ارتباط های ناگهانی: برش سخت معمولاً برای نشان دادن ارتباطات ناگهانی بین دو صحنه یا حتی دو موقعیت مکانی یا زمانی مورد استفاده قرار می گیرد.
افزایش تنش و حماسه: این تکنیک می تواند برای افزایش تنش در فیلم های اکشن، هیجانی، یا دراماتیک استفاده شود؛ به عنوان مثال، در صحنه های مبارزه یا فرار.
افزایش روند داستان: برش سخت می تواند برای نگه داشتن روند داستان و افزایش نشاط بیننده به کار رود، زیرا نقطه اتصال بین صحنه ها را به طور سریع نشان می دهد.
نکات مهم:
سرعت و انتقال ناگهانی: برش سخت معمولاً با سرعت انجام می شود و نیاز به انتقال ناگهانی دارد که می تواند تنش و تاثیر را بیشتر کند.
استفاده در ژانرهای خاص: این تکنیک به طور خاص در فیلم هایی مانند اکشن، هیجانی، ترسناک و حتی برخی درام ها بیشتر دیده می شود، اما در فیلم های هنری و آرت هاوس کمتر استفاده می شود.
برش سخت یکی از ابزارهای مهم فیلم سازی است که توانایی ایجاد ارتباطات ناگهانی و تنش در آثار را دارد و می تواند به طراحی داستان و ایجاد اثرات احساسی کمک کند.
تصویری از برش سخت
تصویر برش سخت
فرهنگ اصطلاحات سینمایی

واژه‌های مرتبط با برش سخت

باد سخت

باد سخت
بادشدید. باد تند. باد پرطوفان. ریح عاصف. (منتهی الارب) (دهار). ریح صَرْصَر. (منتهی الارب) (دهار) (ترجمان القرآن) : ریح زَعْزَع، باد سخت جنباننده. (منتهی الارب) (دهار). ریح زعازع. ریح زعزعان. طَیْسَل. خَجوج. خجوجی. زِهْلِق. هَجوم. ریح ساهکه، باد سخت. ریح سیهک، باد سخت. ریح سهوک. تایب، باد تندی که پیش از باران وزد. ریح قاصف، باد سخت شکننده. (منتهی الارب) ، در تداول عوام، بدرد آمدن عضوی از اعضای آدمی. عضوی را باد گرفتن: زیر دنده هایم را باد گرفت. گلویم را باد گرفت، برای دفع گرمی هوا گرفتن. باد خوردن. (از مجموعۀ مترادفات ص 58)
لغت نامه دهخدا

سر سخت

سر سخت
صدمۀ سخت. (غیاث اللغات).
- سر سخت خوردن، صدمۀ سخت خوردن. (آنندراج). صدمه و آسیب بزرگ رسیدن. (مجموعۀ مترادفات ص 235) :
عدو از کفت گرز یک لخت خورد
ز سرسختی آخر سر سخت خورد.
محمدسعید اشرف (از آنندراج).
آن از این کوچه برد سر بسلامت بیرون
که سر سخت ز هر سنگ تواند خوردن.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا